معنی از معجزات پیامبر
حل جدول
شق القمر
از معجزات پیامبر اسلام
شقالقمر
شق القمر
از معجزات پیامبر (ص)
شقالقمر
از معجزات پیامبر اکرم
شق القمر
پیامبر
نبی، فرستاده، مرسل
ولی امر، نبی، رسول، فرستاده خدا، پیام آور، قاصد
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: معجز) ورچ ها (اسم) جمع معجزه (معجز) : معجزات تو شود آن آب و آتش زانکه تو چون خلیل و چون کلیم از آب و آتش بگذری. (سنائی)
پیامبر
(صفت) آنکه واسطه ابلاغ (کتبی یا شفاهی) باشد رسول پیام آور، قاصد پیک برید، پیغمر پیغامبر وخشور نبی رسول: و درود بر پیامبر گزیده محمد مصطفی و بر اهل بیت و یاران وی. (دانشنامه. منطق 1)
واژه پیشنهادی
عصا و ید بیضا
لغت نامه دهخدا
پیامبر. [پ َ ب َ] (نف مرکب) پیغامبر. پیغمبر. پیمبر. وخشور. نبی. رسول. آنکه واسطه ٔ ابلاغ سخنی باشد از کسی بدیگری خواه بزبان و خواه بنامه. رجوع به پیغامبر و پیغمبر و پیمبر شود. || قاصد. برید. پیک. پیک خبر رساننده. (شرفنامه). || پیام آور. رجوع به پیام آور شود.
فرهنگ معین
پیک، کسی که پیغام را می برد، نبی، فرستاده خدا. [خوانش: (پَ بَ) (ص فا.)]
فارسی به ایتالیایی
profeta
فرهنگ عمید
پیغمبر
فارسی به عربی
نبی
معادل ابجد
784